الیسا جان الیسا جان ، تا این لحظه: 13 سال و 9 ماه و 15 روز سن داره

ماهک من ......

الیسای عزیزم تولد 4 سالگیت مباررررررررررررررررررک ...

    بازم شادی و بوسه ، گلای سرخ و میخک میگن کهنه نمی شه تولدت مبارک تو این روز طلایی تو اومدی به دنیا و جود پاکت اومد تو جمع خلوت ما تو تقویما نوشتیم تو این ماه و تو این روز از اسمون فرستاد خدا یه ماه زیبا یه کیک خیلی خوش طعم ،با چند تا شمع روشن یکی به نیت تو یکی از طرف من الهی که هزارسال همین جشنو بگیریم به خاطر و جودت به افتخار بودن تو این روز پر از عشق تو با خنده شکفتی با یه گریه ی ساده به دنیا بله گفتی ببین تو اسمونا پر از نور و پرندس تو قلبا پر عشقه رو لبا پر خندس ...
24 تير 1393
1591 26 54 ادامه مطلب

گردش خردادی الیسا جونم به ییلاق ....

سلام به عشقم ، به دختر ناز و مهربووووووووووونم .  الیسا جونم تو دوره خرداد که با عمه های مامانی و زن عموها و دختر عمو ها و دختر عمه های مامانی با هم بودیم  تصمیم گرفتیم که آخر خرداد یه گردش 2 روزه بریم ویلای دختر عموی مامانی که ییلاقشون هفت تن  بود و این اولین باری بود که بدون بابایی میرفتیم اولش نمیخواستم برم اما دیدم بقیه خیلی جدی  میگن اگه نیای ما هم نمیریم  (بیخود نیست که خیلی دوسشون دارم ) و از یه طرف دیگه هم دلم پیش تو بود و  بابا هم میگفت نکنه با داشتن بچه اونجا اذیییت بشی ،خلاصه تصمیم گرفتم که برم و خیلییییییییییییی خوشگذشت  تو ماشین زدیم و رقصیدیمو خوندیم تا برسیم و جالب تر این بود...
13 تير 1393
3189 20 23 ادامه مطلب

مهمانی خدا ....

سلام به دختر نازینم  ، به عمرم ، به همدمم الیسا جونم ... دیروز روز اول ماه رمضان بود و بار دیگه خدای مهربون مارو مهمون خونه خودش کرد عزیزم و منم برات توضیح دادم و گقتی پس تولدم چی میشه مامان جاااااااااااااااان ؟؟؟؟؟ منم گفتم بعد ماه رمضان برات میگیرم و اولش یه کم ناراحت شدی و منم گفتم امسال تو مهدت برات جشن میگیرم در کنار دوست ها ی خودت چطوره ؟ خیلیییییییییی خوشحال شدی و گفتی اشکال نداره پس من منتظر میمونم و نزدیکای اذان بود که گفتی کن یه کم برم تمرین رقص کنم برای تولدم باشهههههههههههه منم گفتم  اشکال نداره اما الآن نزدیک اذان هستش و بیشتر دعا میکنن مامان جونم و تو هم با قلب پاک و معصومت رفتی چادر نماز گل گلیتو سرت کردی...
9 تير 1393
1042 13 10 ادامه مطلب

47 ماهگرد قند عسل خونمون الیسا جون...

سلام به دختر گل و مهربووووووووووونم الیسا جون. سلام به همه دوستهای مهربوووووووووووووووووووووووووونم که خیلی دوسشون دارم و واقعا همیشه  بهمون محبت دارن . الیسا جونم یه مدتی حالم خوب نبود و برای همین عکسهای ماهگردتو نتوستم بذارم اما تا بهتر شدم اومدم عزیز دلم. الیسای من ، آخرین ماهگردت در 3 سالگی مبارکت باشه مادر . عاشقققققققققققققققققققتم عروسکم ... من به فدای نازو اداهات مادر ....   بابایی برای دختر نازدونش و به دستورش این شیرینی ها رو گرفت .. مامان جااااااااا...
5 تير 1393
1341 13 22 ادامه مطلب
1